بدنهای احیا شده در طی بازگشت ثانوی چگونه تبدیل می شوند؟

http://www.oodegr.com/

 

 

 

 

 

این شهادت قدیس سیمون، الهیدان است، کسی که خداوند به او آشکار ساخت چگونه بدنهای مادی ما در طول بازگشت ثانوی خداوند ما عیسی مسیح، تبدیل یافته و فساد ناپذیر می شوند. این متن از کتاب "قدیس سیمون، الهیدان نوین" گرفته شده است که حاوی زندگی قدیس است، نوشته شده توسط Niketa Stethatos؛ انتشارات AKRITAS، صفحات 189-193.

 

یک روز، در حالی که او (قدیس سیمون) با قلب خالص در حال دعا و گفتگو با خدا بود، متوجه شد که هوا شروع به روشن ساختن ذهن او کرده است؛ هر چند او در حجره خود باقی ماند، اما احساس کرد که به نوعی در فضای باز است. بیرون هوا تاریک بود، شب پیش از این فرا رسیده بود، که ناگهان پرتوی از بالا شروع به تابیدن کرد، درست مانند نور صبح در سپیده دم (چه منظر ترسناکی به مرد بیچاره رخ داد!) و محل زندگی اش - همراه با هر چیزی در آن - به طور کامل ناپدید شد، و او را بر این باور داشت که داخل هیچ اتاقی نیست.

 

او کاملاً با خلسه ای الهی غرق شد و با ذهنش از آن نور همانطور که به او نزدیک می شد کاملا آگاه بود. نور به طور پیوسته قوی تر می شد و حتی باعث می شد هوا از قبل روشن تر به نظر برسد، و او احساس کرد که تمام وجودش - همراه با بدنش - اکنون از هر چیز دنیوی فراتر رفته است.

 

اما چون آن نور همچنان بیشتر و بیشتر درخشید، به نظر می رسید که خورشید در اواسط روز می درخشد، احساس کرد مثل اینکه حقیقتا در آن نور قرار دارد و تمام وجودش - همراه با بدنش - از شادی و اشک پر شده بود، که توسط شیرینی حضور آن نور ایجاد شده بود.

 

او همچنین مشاهده کرد که همان نور یکسان - به شیوه ای شگرف - با بدن او تماس یافته است، و رفته رفته به تدریج در اعضای او نفوذ می کند. حیرت حاصل از این رویا او را از حالت تئوری پیشین دور کرد و جز حس شور عالی که درون او اتفاق می افتاد، احساس خود را ترک کرده بود. او تماشا می کرد که این نور به آرامی به تمام بدنش، قلبش و ژرفای درونش نفوذ می کند، و تمام او را مانند آتش و نور می سازد.

 

و درست همانند محوطه ی زندگی اش، او نیز اکنون هر حس فرمی، مکانی، وزنی و شکل بدنی خود را از دست داد و اشک هایش از ریختن باز ایستادند. سپس صدایی از درون نور شنید که به او می گفت: "قرار است که به همین شیوه قدیسین تبدیل شوند، همانطور که پولس رسول می گوید؛ کسانی که زنده هستند و هنوز اینجا می باشند، در طی زمان ترومپت نهایی، بدینگونه تبدیل می شوند، و به آسمان بالا برده خواهند شد. "

 

پس از این که برای ساعات بسیاری در این حالت باقی ماند، سمیون متبارک در پرستش نهانی و بی وقفه خود به خداوند، و درک کامل جلالی که او را در بر گرفته بود، و همچنین سعادت ابدی که قرار بود به قدیسین عطا شود، شروع به حیرت نمود و از خود پرسید: «آیا هرگز به وضعیت پیشین بدن خود باز خواهم گشت، یا این که باید دائماً اینطور زندگی کنم؟»، او پیش از این به فکر این موضوع نبود، پس بلافاصله احساس کرد که او با بدنش مانند یک سایه یا روح حرکت می کند (همانطور که گفتیم، همچنین با بدنش) نوری بدون شکل، چیزی کاملاً غیر مادی بود. او همچنان احساس کرد که یک بدن را تسخیر کرده است، اما بدون ابعاد مادی آن، بیشتر شبیه یک بدن روحانی است. به عبارت دیگر، او احساس کرد کاملا فاقد وزن یا جرم است، و شگفت زده بود که چگونه می تواند بدن داشته باشد و با این حال بدون بدن به نظر برسد.

 

و نوری كه درون او سخن گفت، یک بار ديگر به او گفت: « بنابراین تمام قدیسین بعد از رستاخیز در عصر آينده، بدون گوشت پوشیده خواهند شد، با بدنهای روحانی كه سبکتر و لطیف تر و بسیار اثیری تر؛ و يا متراكمتر و سنگین تر و بسیار خاکی تر هستند که عامل تعیین کننده برای هر یک از این دو، با توجه به وضع، ترتیب و نزدیکی آنها به خدا خواهد بود. "

 

پس از شنیدن این چیزها و دیدن نور الهی غیر قابل توصیف، سمیون خدا را سپاس گفت، که نوع ما را جلال می دهد و در الوهیت و ملکوت خود سهیم می کند و بار دیگر به حالت پیشین خود بازگشت و خود را دوباره در داخل حجره اش یافت، در همان شرایط انسانی قبلی خود.

 

با این حال، او به تمام کسانی که برای فاش کردن اسرارش به آنها اعتماد داشت، اطمینان داد که: "برای روزهای بسیاری پس از آن، هنوز می توانستم سبکی بدنم را بدون هیچ فشار و یا گرسنگی یا تشنگی احساس کنم."

 

با توجه به این که او از این چیزها در روح بهره برد و با جذبه الهی از روح پر شده بود (و البته کاملا ذهنش را از تمام ناخالصی ها پاک کرد)، به او دیدن چنین رویا و مکاشفه خیره کننده توسط خداوند، همانطور که پیامبران در قدیم داشتند، داده شد. 

 

بدین ترتیب، با نظریۀ رسولی او (به این دلیل که وجود او توسط روح الهی هدایت و متحول شده بود) به او نیز جذبه نطق الهی داده شد، از این رو هر زمان که کلمات از دهانش بیرون می آمد - هرچند عامی - او نیز درباره آن بحث می کرد. با نوشته های الهام گرفته الهی خود،  به ایمان داران شیوه زندگی مقدس را می آموخت. با رسیدن به ارتفاعات روحانی اینچنین، او شروع به نوشتن مقاله های زاهدانه کرد.

 

~ قدیس سیمون، الهیدان

 

                                                                ترجمه از: خادم خدا