دعاى روزانه
سرود پاسكا
مسیح از مردگان برخاسته است ، او مرگ را با مرگ پایمال كرده است، و به
آنانى که در قبر هستند زندگی مى بخشد.
خدا را در اعلى عليين جلال و بر روى زمين صلح و سلامتى، و در ميان مردم
رضامندى باد! ای خداوند، لب و دهان مرا بگشا تا ستایش تو را اعلام
نمايد.
مزمور٦٣؛
ای خدا، تو خدای من هستی. در سحر تو را خواهم طلبید. جان من تشنه تو
است و جسدم مشتاق تو در زمین خشک تشنه بی آب. چنانکه در قدس بر تو نظر
کردم تا قوت و جلال تو را مشاهده کنم. چونکه رحمت تو از حیات نیکوتر
است. پس لبهای من ترا تسبیح خواهد خواند. از اینرو تا زنده هستم تو را
متبارک خواهم خواند. و دستهای خود را به نام تو خواهم برافراشت. جان من
سیر خواهد شد چنانکه از مغز و پیه. و زبان من به لبهای شادمانی تو را
حمد خواهد گفت، چون تو را بر بستر خود یاد می آورم و در پاسهای شب
در تو تفکر می کنم. زیرا تو
مددکار من بوده ای و زیر سایه بالهای تو شادی خواهم کرد. جان من به تو
چسبیده است و دست راست تو مرا تایید کرده است. و اما آنانی که قصد جان
من دارند هلاک خواهند شد و در اسفل زمین فرو خواهند رفت. ایشان به دم
شمشیر سپرده می شوند و نصیب شغالها خواهند شد. اما پادشاه در خدا شادی
خواهد کرد و هرکه بدو قسم خورد فخر خواهد نمود. زیرا دهان دروغگویان
بسته خواهد گردید.
بعد از مزمور :
جلال بر پدر و پسر و روح القدس، اکنون و تا ابد و تا جمیع اعصار،
آمین.
هللویاه، هللویاه، هللویاه! جلال بر تو، ای خدا! (۳مرتبه)
چهارشنبه، صلیب مقدس و حیاتبخش
تروپاريون ؛
ای خداوند، قوم خود را نجات ده و میراث خود را مبارک ساز. عطا كن که
مسیحیان راستین بر دشمنان خود پیروز گردند. و بهخاطر صلیب خویش، مسکن
خود را حفظ فرما.
كونتاكيون ؛
همانطور که داوطلبانه به جای ما مصلوب گشتی، رحمت عطا فرما به کسانی که
به نام تو خوانده شدهاند. تمام مسیحیان ارتدوكس را به نام خویش شادمان
گردان، با اِعطای نشانِ شکستناپذیر، آن اسلحۀ صلح خویش، ایشان را بر
دشمنانشان پیروز گردان.
انديشه هاى قديس تئوفان
راهب
(اعمال 18: 22-28 ؛ یوحنا 12: 36-47)
"خداوندا ، چه کسی به پيام ما ایمان آورد؟" (اشعيا.1:
53
) ، بنابراین اشعیای نبی شگفت زده شکایت می کند. حتى اكنون نیز مناسب
است که فریاد بزنیم: چه کسی اکنون صادقانه به كلام تو ايمان دارد ،
خداوندا؟ همه تقریبا سست شده بودند. زبان خیلی ها هنوز درباره ایمان
گنگ است. اما بندرت قلبی از تو روى برگردانده.
دلیلش چیست؟ مصلحت در بى اعتقادى احساس شد. نیاز به بی ایمانی ، برای
سرپوش گذاشتن بر منافع قلب ، مخالف با ایمان ، ایجاد شد. در اینجا ریشه
همه شر است. عقل دشمن ایمان نیست ، بلکه قلبی فاسد است. عقل در اینجا
مقصر است فقط به این دلیل که تسلیم قلب می شود و شروع به استدلال می
کند نه طبق اصول حقیقت ، بلکه مطابق خواسته های قلب عمل مى كند. در عين
حال ، استدلال های قوی برای حقیقت به نظر او ناچیز است ، و آن چيز
كوچكى كه در برابر آن کوه را رشد می دهد ؛ و به طور کلی ، سردرگمی در
منطقه ذهنی ایجاد می شود، ذهن را کور می کند. او نمی بیند و نمی تواند
ببیند ، گرچه اين را به او تعبیر نکنید.