قدیس فاتینا، زن سامری

 

 

 

 

جشن یادبود روز 26 فوریه است

 

عهد جدید حکایتی آشنا از "زن سر چاه" (یوحنا 4: 5-42)، که یک سامری بود را توصیف می کند. تا آن موقع او یک زندگی پر گناه را به دوش می کشید که یکی از آنها منجر به سرزنش از جانب عیسی مسیح شد. با این حال، او به نصیحت سخت مسیح با توبۀ واقعی پاسخ داد، شیوۀ  زندگی گناه آلود او بخشیده شد و در جهت عکس تبدیل به ایمان مسیحی شد - در غسل تعمید نام فاتینا "Photini" را گرفت، که به معنای واقعی کلمه "درخشان" است.

یک شخصیت قابل توجه در انجیل یوحنای رسول، زن سامری است، که مانند بسیاری از زنان دیگر، به گسترش مسیحیت کمک کرد. از این رو، او یک جایگاه افتخاری در میان رسولان کسب کرد. در موعظه های یونان از قرن چهارم تا قرن چهاردهم او "رسول" و "مبلغ مسیحی" نامیده می شد. در این موعظات، زن سامری اغلب با شاگردان و رسولان مذکر مقایسه می شد و بر آنها غلبه می کرد.

بعدها، نویسندگان (زندگی نامه های مقدسین) بیزانسی، داستان زن سامری را از جایی که قدیس یوحنای رسول به پایان رساند، ادامه دادند. در پنطیکاست، قدیس فاتینا، همراه با پنج خواهرش، آناتول، فاتو، فاتیس، پاراسکو، کریاک و دو پسرش، فوتینوس و یوسف تعمید گرفتند. سپس او کار مبلغ مسیحی را آغاز کرد، به دور دست ها سفر کرد، خبر خوش آمدن مسیحا، مرگ و رستاخیز او را موعظه می کرد. وقتی نِرو، امپراطور رم، شروع به آزار و اذیت مسیحیان کرد، فاتینا و پسرش یوسف در کارتاژ آفریقا بودند، جایی که او انجیل مسیحی را موعظه می کرد. بعد از اینکه عیسی در رویا بر فاتینا ظاهر شد، او عازم رم شد. پسرش و بسیاری از مسیحیان آفریقا او را همراهی کردند. ورود و فعالیت فاتینا باعث ایجاد کنجکاوی در شهر پایتخت شد. همه در مورد او صحبت می کردند، آنها می پرسیدند: "این زن کیست؟"،  "او با گروهی از پیروانش به اینجا آمده اند و او با جسارتی عالی مسیح را موعظه می کند."

به سربازان دستور دادند که او را نزد امپراتور بیاورند، اما فاتینا از آنها سبقت جست. قبل از اینکه بتوانند او را دستگیر کنند، فاتینا با پسرش یوسف و دوستان مسیحی خود به نزد نرو رفت. وقتی امپراتور آنها را دید، پرسید چرا آنها آمده اند. فاتینا پاسخ داد: "ما آمده ایم تا به شما عقاید مسیح را تعلیم دهیم." حاکم نیمه دیوانۀ امپراطوری رم او را نترسانده بود. او می خواست او را تبدیل کند! نرو نام آن قدیسین را پرسید. دوباره فاتینا پاسخ داد. او خودش و پنج خواهر و پسر کوچکش را به نام معرفی کرد. امپراتور سپس خواستار این شد که بداند آیا همۀ آنها موافقت کرده اند که برای عیسی ناصری بمیرند. فاتینا برای آنها صحبت کرد. "بله، برای عشق او ما شادمان هستیم و خوشحال خواهیم شد که در نام او بمیریم." نرو با شنیدن سخنان شجاعانۀ آنها دستور داد دستان آنان را به مدت سه ساعت با میله های آهنی مورد ضرب و شتم قرار دهند. در پایان هر ساعت، یکی دیگر از ضاربین، ضرب و شتم را بر عهده می گرفت. اما مقدسین احساس درد نکردند. هیچ اتفاقی برای دستهایشان نیافتاد. فاتینا با خوشحالی سخنان یکی از مزامیر داوود را نقل کرد: "خداوند پناه من است. مهم نیست که دیگران به من چه می کنند، من نخواهم ترسید." نرو با استقامت و اعتماد به نفس مسیحیان سردرگم شده بود، دستور داد که مردان را به زندان بیاندازند. فاتینا و پنج خواهر او را به سالن پذیرایی طلایی در کاخ امپراتوری بردند. در آنجا، شش زن روی تختهای طلایی نشسته بودند، در مقابل آنها یک میز طلایی بزرگ را با سکه های طلایی، جواهرات و لباسها پر ساخته بودند . نرو امیدوار بود زنان را با این نمایش ثروت و تجملات تحریک کند. سپس نرو به دختر خود دومینا و دختران برده گفت که با زنان مسیحی صحبت کنند. او فکر می کرد که زنان موفق به متقاعد کردن خواهران مسیحی به انکار خدای خود می شوند.

دومینا با مهربانی و ذکر نام مسیح از فاتینا استقبال کرد. با شنیدن ادای احترام شاهزاده ، قدیس، خدا را سپاس گفت. سپس او دومینا را در آغوش گرفت و بوسید. زنان صحبت کردند. اما نتیجه گفتگوهای زنان آن چیزی نبود که نرو مایل بود.

فاتینا، دومینا و صدها دختر بردۀ او را تعلیم داد و همه آنها را تعمید دادند. او نام آتوسا را ​​به دختر نرو داد. پس از غسل تعمید، آتوسا بلافاصله تمام طلا و جواهرات میز طلایی را بین فقرای رم توزیع کرد.

وقتی امپراتور شنید که دخترش به مسیحیت روی آورده است، فاتینا و تمام همراهانش را به مرگ با آتش محکوم کرد. برای هفت روز کورۀ آتش می سوخت، اما هنگامی که درب کوره باز شد، دیده شد که آتش به قدیسین آسیبی نرسانده است. بعد امپراتور سعی کرد قدیسین را با سم از بین ببرد، فاتینا پیشنهاد کرد که اول او را بنوشانند. او گفت: "ای پادشاه، من ابتدا سم را می نوشم تا بتوانم قدرت مسیح و خداوندم را ببینم." سپس تمام قدیسین سم را بعد از او نوشیدند. هیچکدام از آن ها از هیچگونه عارضه ای رنج نبردند. نرو، هر شکنجه ای که بر فاتینا و خواهران، پسران و دوستانش وارد آورد بیهوده بود. قدیسین بدون هیچ صدمه ای به شماتت و تمسخر آزاردهندگانشان زنده ماندند. سپس به مدت سه سال آنها را در زندان رم نگاه داشتند. قدیس فاتینا آنرا به "خانۀ خدا" مبدل کرد. بسیاری از رومیان به زندان آمدند، تبدیل و تعمید یافتند. در نهایت، ستمگر خشمگین، همه قدیسین، به استثنای فاتینا، را سر برید. او ابتدا به یک گودال عمیق و خشک و سپس دوباره به زندان انداخته شد. فاتینا اکنون محزون بود که او تنها مانده و تاج شهادت را به همراه پنج خواهرش، آناتول، فاتو، فاتیس، پاراسکو و کریاک و دو پسرش، فوتینوس و یوسف دریافت نکرده است. شب و روز او برای رهایی از این زندگی دعا می کرد. یک شب، خداوند به او ظاهر شد، و علامت صلیب را سه بار بر روی او رسم کرد. این رویا او را با شادی لبریز کرد. چند روز بعد، در حالی که او خدا را ستایش می کرد و متبارک می خواند، قدیس فاتینا روح خود را به دستان خدا سپرد. زن سامری با مسیح توسط چاه یعقوب در نزدیکی شهر سوخار صحبت کرد. او "آب حیات" را نوشید و حیات جاودانی و جلال را به دست آورد. برای نسل بعد از نسل، مسیحیان ارتدوکس این نماز را خطاب به زنی که از سوی مسیحا بالا برده شد، زمانی که در کنار چاه سامره نشست و با او صحبت کرد، می خوانند:

" درخشان توسط روح القدس، افتخار همه،

از مسیح نجات دهنده تو آب نجات را نوشیدی.

 تو آن را با دست باز به کسانی که تشنه اند می دهی.

شهید بزرگ فاتینا، برابر با رسولان

برای نجات روح های ما به مسیح دعا کن. "

 

 

                                      

ترجمه از: خادم خدا