موعظه بدون کتاب مقدس

 

 

 

 

چگونه کلیسا قرن ها بدون آن رونق یافت؟

مسیحیان اولیه نسخه کاملی از کتاب مقدس نداشتند. با این وجود قرن ها مسيحيت رشد كرد و شکوفا شد و کلیساهای زیادی را بنا كردند. چگونه این اتفاق افتاد؟

   

تصور کنید که واعظ هستید. خود خدا شما را به عنوان واعظ فراخوانده است و بسیاری از افراد را تحت مراقبت شما قرار داده است. این وظیفه شماست که به آنها "سه مورد" را آموزش دهید - 1) خدا کیست؟ 2) خدا چه کرده است؟ 3) خدا چه درخواستى دارد؟ شما فقط یک هفته فرصت دارید تا یک موعظه درجه یک ، شایسته برای ارائه به قوم خدا ارائه دهید. بنابراین ، شما شروع به کار می كنيد ، و با پشتکار موعظه خود را با جدیت آماده می کنید.

فقط یک درخواست وجود دارد - شما مجاز به استفاده از کتاب مقدس نیستید! شما حتی اجازه دیدن کتابهایی را ندارید که از کتاب مقدس نقل می كنند. و شما هیچ آیه ای از کتاب مقدس را به خاطر ندارید.

 

حالا چکار میخواهید بکنید؟ اگر حتی نمی توانید از کتاب مقدس استفاده کنید ، چگونه می توانید به مردم درباره خدا موعظه کنید؟ اصلا همچنین چیزی امکان دارد؟

 

در واقع ، کتاب مقدس به ما  در مورد مردی می گوید که با وفاداری اين کار را در موارد متعدد انجام داده است. نام او نوح است. در دوم پطرس 2: 5 ، او "واعظ عدالت" خوانده می شود. قبل از سیل ، او درباره عدالت خدا به مردم موعظه می كرد. با این حال ، نوح قرنها پیش از آنكه موسی کتب پنجگانه را جمع آورى کند ، زندگی كرد. طبق کتاب مقدس ، نوح بدون استفاده از کتاب مقدس به خوبی موعظه می کرد.

 

در حقیقت ، این وضعیت عادی هزاران سال بود. قوم خدا کتاب مقدس نداشتند ، اما با ایمان موعظه مى كردند. خنوخ مدت طولانی قبل از نوح زندگی می کرد ، و کتاب مقدس به ما می گوید که او درباره بازگشت ثانوى مسیح به مردم آموخت. انوش حتی قبل از خنوخ زندگی می کرد ، و کتاب مقدس به ما می گوید که مردم در زمان او نام خداوند را می خواندند. اما اگر کسی نسخه ای از کتاب مقدس نداشته است ، چگونه می تواند چنین بوده باشد؟

 

بدون کتاب مقدس ، هیچ مطالعه کتاب مقدسى وجود ندارد ، هیچ موعظه ای بدیعی از کتاب مقدس ، و تفسیرى درباره کتاب مقدس وجود ندارد. . . . بنابراین ، چگونه مردم جهان یاد گرفتند که موعظه کنند ، دعا کنند ، سرود بخوانند یا عبادت کنند؟ بدون کتاب مقدس ، اين چطور مى تواند ممکن باشد؟

 

اما ، ممکن است بگوییم ، "این فقط به عهد عتیق برمى گردد." در آن زمان خدا به طرز مرموزی کار مى کرد. او انواع و اقسام چیزهایی را که برای ما عجیب به نظر می رسد ، اجازه مى داد ، مانند سلطنت ، تعدد زوجات ، قربانیان بز و .... . .حتی اين برايم دردناك است که بگویم. . . ختنه! همچنین خدا کارهای بسیاری انجام مى داد که برای ما عجیب به نظر می رسد. اگر فرزندان بطور مداوم سرکشی مى كردند ، خدا مى خواست كه آنها سنگسار شوند. اگر دختر کاهنی از نظر جنسی غیراخلاقی بود ، خدا مى خواست تا او با آتش سوزانده شود. خدا به اشعيا گفت تا برهنه راه برود ، حزقیال برای پختن غذای خود بر سر کود برود ، و هوشع نبی با یک فاحشه ازدواج كند. خدا پسری چوپان را به یک پادشاه بزرگ تبدیل کرد. همچنین خدا یک پادشاه بزرگ را گرفت و او را چنان كرد كه مدت هفت سال درست مثل گوسفند علف بخورد. در واقع ، خدای ما در زمان عهد عتیق کارهای بسیار عجیبی انجام داد. بنابراین شاید این "موعظه بدون کتاب مقدس" فقط یکی از عجیب ترین مواردی باشد که می توانیم در دریای فراموشی خودمان قرار دهیم. مطمئناً خدا هنوز چنان عجیب رفتار نمی کند ، آيا مى كند؟

بیایید چند هزار سال سریع پیش برویم. خنوخ ، نوح ، ابراهیم ، موسی و داوود همه گذشته اند و روزهای باشکوه کلیسا آغاز شده است. عیسی مرد ، دوباره برخاست و به آسمان صعود کرد. پنطیکاست فرا رسیده است و روح القدس قوم خود را با شکوه پر ساخته است. حال که ما در کلیسای عهد جدید زندگی می کنیم ، خدا انتظار ندارد کسی بدون عهد جدید موعظه کند ، آیا دارد؟ آیا می توانید سالها موعظه كردن را بدون این که هرگز از عهد جدید استفاده کنید، تصور كنيد؟

 

در واقع ، کلیسای اولیه به معنای واقعی کلمه برای ده ها سال بدون داشتن هیچ يك از كتب عهد جدید رونق گرفت! براى سالهاى بسيار رسولان به سراسر جهان شناخته شده سفر می کردند ، انجيل (خبر خوش) را موعظه مى كردند ، تازه تبديل شدگلن و خانواده هایشان را تعميد مى دادند، انتصاب شيوخ را انجام مى دادند و کلیساها را بنا مى كردند. آنها همه اینها را انجام دادند بدون اینکه حتی یک کتاب از عهد جدید موجود باشد. وقتی موعظه می کردند ، به هیچ وجه نمی توانستند به عهد جدید مراجعه کنند ، و وقتی کلیساها را بنا مى كردند ، قادر به کپی کردن از هيچ يك از كتب عهد جدید براى ايمان آورندگان نوین نبودند. آنها صدها کلیسا را در سراسر امپراتوری روم بنا كردند ، و همه آنها را بدون نسخه ای از عهد جدید به جا گذاشتند. زيرا سالهاى بسيارى رسولان مشغول نوشتن کتب عهد جديد بودند. این برای آنها یک اولویت نبوده است. آنها تصور می کردند موعظه انجیل و بناى کلیساها از اهمیت بیشتری برخوردار است. سالها روح القدس طراحى کرد که براساس آموزه های شفاهی که از رسولان آموخته بودند ، همه کلیساها باید موعظه و تعليم دهند ، و نه چیزى بيشتر. سالها گذشت ، کلیساهای زیادی بنا شدند ، و هزاران نفر از ايمان آورندگان تعميد يافتند ، قبل از آنکه سرانجام هر یک از رسولان وقت لازم برای نشستن داشته باشند تا کتابهایی که در مجموعه ای که اکنون، "عهد جدید" مى ناميم را بنویسند. اكنون این کتاب ها براى ما بسیار ارزشمند هستند ، اما کلیسای اولیه برای چندین دهه بدون آنها رونق گرفت.

 

باشه، خوبه. در عهد عتیق واعظانی وجود داشتند كه اصلاً كتاب مقدس نداشتند. اما خداوند چیزهای عجیب بسیاری را در عهد عتیق انجام داد. و بله ، باید بپذیریم که کلیسای اولیه حتى در سالهای بسيارى قبل از نوشتن عهد جدید رشد كرد و شکوفا شد. اما حداقل رسولان در آن زمان زنده بودند! ممکن است بفكرمان خطور كند که کلیسای اولیه از نظر کتاب مقدس کمبود داشته است ، اما کمبود آنها بیش از جبران این واقعیت است که رسولان هنوز زنده بودند. از این گذشته ، به جای انجام ساعتها و ساعتها مطالعه دشوار در کتاب مقدس ، فقط به این فکر کنید که راه رفتن به سوى رسولان آسانتر است و سؤالهای سخت بپرسید: "پطرس ، آیا باید نوزادان را تعمید دهیم یا خیر؟"، " پولس ، چند بار باید سرويس عشا ربانى داشته باشیم؟" "يعقوب ، آيا مى شود که کلیسای ما یک كاهن زن داشته باشد ، یا این كار را نهى می کنید؟" "يوحنا ، من عاشق آن کتاب "مکاشفه "هستم که شما نوشتید ، اما این همه برای من خیلی شگفت است. پس لطفا مستقیماً با من برخورد کنید. . . به آخر زمان چه اعتقادی باید داشته باشم؟

 

خوب است که بتوانیم رو در رو از رسولان سؤال کنیم! و در حقیقت ، بیشتر اوقات احتمالاً حتی ساده تر از این هم بود. بدون اینکه از رسول چیزی بپرسید ، می توانید به سادگی خودتان آنها را تماشا کنید ، تا ببینید که آیا نوزادان را تعمید می دهند یا خیر. می توانید به چندین کلیسای آنها مراجعه کنید ، و خودتان ببینید زنان را منصوب می كنند یا نه. اگر سؤالاتی درباره اینکه چند بار سرويس عشای ربانی باید برگزار شود مى داشتيد ، تنها کاری که باید انجام مى داديد این بود که تماشا کنید. اگر کنجکاو بودید که چه نوع موسیقی در کلیسا مناسب است ، به سادگی می توانستید خودتان گوش دهید. اگر می خواهید ببینید که یک موعظه چه مدت می تواند طول بکشد ، می توانستید یک ناهار (و یک وعده شام!) را همانطور که شخصاً به موعظه پولس تا نیمه شب گوش می دادید ، آماده کنید.

 

در واقع ، رسولان زنده، هدیه بزرگی براى کلیسا بودند. بنابراین شاید حضور آنها در دهه های اول تاریخ کلیسا توضیح دهد که چرا هنوز به عهد جدید نیازی نبود. ممکن است ما  احساس کنیم که خدا در عهد عتیق به طرز عجیبی کار میکرده است ، و شاید او در سالهای اول کلیسای عهد جدید نیز به طرز عجیبی کار کرده است. بنابراین ما تا چه حد باید جلو برویم تا چیز هایی را که فکر می کنیم کمی شبیه وضعیت امور عادی امروز است را ببینیم؟ تا چه زمان در آینده باید پیشرفت کنیم تا بتوانیم در جاى راحت خود مستقر شویم؟

 

مطمئناً ، هنگامی که آخرین کتاب عهد جدید نوشته شد ، و آخرین رسول درگذشت ، کلیسا سرانجام در موقعیت "عادی" ای که امروز می بینیم مستقر شد ، درست است؟ مورخان به ما می گویند که رسول یوحنا آخرین رسولانی است که درگذشت و او در اواخر قرن اول درگذشت. بنابراین ، با شروع  حدود سال 100 میلادی ، سرانجام خدا كلیسای خود را با كتاب عهد جدید بركت داده بود ، تا آنها بتوانند شروع به نوشتن تفسیر ، شروع مطالعات كتاب مقدس ، نسخه هایی از عهد جدید را پخش كنند، تفسیر كنند ، و مرتباً از عهد جدید موعظه کنند درست است؟

 

خطا؛

كلیسای اولیه تقریباً 300 سال طول كشید تا كاملاً تشخیص دهد كه کدام كتاب ها به عهد جدید تعلق دارند. برای دو نسل نخست پس از درگذشت رسول یوحنا ، كلیسا هنوز به طور گسترده با اعلام كتب اعمال ، عبرانیان ، یعقوب ، 1 و 2 پطرس ، 1 ، 2 ، 3 یوحنا ، یهودا و مکاشفه موافق نبود. این 10 كتاب از میان 27 کتاب است! همچنین شماری از كلیساها متقعد بودند که کتاب اول کلمنت، دیداكه و شبان هرماس از كتب مقدس است. سپس ، طی دو قرن بعدی ، کلیسا در مورد همه این کتاب ها مطالعه ، دعا و بحث و گفتگو کرد. در پایان قرن چهارم ، کلیسا سرانجام با كانون عهد جدید كه امروز ما آن را می شناسیم ، موافقت كرد. 

 

به عبارت دیگر ، کلیسای اولیه 300 سال رشد کرد ، شکوفا شد و موعظه کرد ، قبل از اینکه کسی ، هرجا، نسخه کاملی از "عهد جدید" را که امروز می شناسیم داشته باشد. برای بسیاری از نسل ها ، به معنای واقعی کلمه میلیون ها نفر از مسیحیان مومن زندگی کردند و درگذشتند ، و هرگز چنین چیزی نشنیدند. در آن زمان ، اتاق های متل نسخه ای از کتاب مقدس گیدئون ،  عهد جدید ، مزمور و امثال ها را  نداشتند. اگر كلیسا مرغ بود ، و عهد جدید تخم مرغ  ، به دانشمند تيزهوشى برای فهمیدن اینکه كدام یك از اينها اول بود نیازی نیست.

 

اما چگونه کلیسا زنده ماند؟ چگونه مردان مسیحی خانواده های خود را هدایت کردند؟ واعظان چگونه وظایف خود را انجام دادند؟ چگونه آنها به مدت سه قرن موعظه كردند ، بدون آنكه حتي به يك عهد جديد كامل دسترسی داشته باشند؟

 

پاسخ این سؤال بسیار واضح تر می شود اگر لحظه ای به مواردی بپردازیم که عیسی هرگز انجام نداد:

1) به کل عهد جدید نگاه کنید ، و هرگز مسیح را در حال نوشتن کتاب پیدا نمی کنید. 

2) در تمام كتب عهد جدید جستجو كنید ، و هرگز جايى نمی یابید كه عیسی به شاگردانش دستور دهد كه كتابى بنویسند.

3) از ابتداى عهد جدید به طور کامل شروع  به جستجو کنید ، و عیسی را  در پیش بینی اینکه  که کتابی مانند "عهد جدید" اصلاً به وجود خواهد آمد، نخواهید يافت.

 

در واقع ، عهد جدید در مورد شکل گیری نهایی خود سکوت می کند!

 

در گردهمايى بزرگ ، عیسی به رسولان خود نگفت كه نسخه هایی از عهد جدید را در تمام گوشه های زمین حمل كنند ، زیرا در آن زمان هنوز هیچ نسخه ایی از عهد جدید نوشته نشده بود. او همچنین به رسولان خود دستور نداد كه یکشنبه را برای نوشتن عهد جدید بگذارند. در واقع ، او به آنها اصلاً نگفت که چیزی بنویسند. در عوض ، او دستور زیر را به آنها داد:

"پس رفته ، همه امتها را تعليم دهيد (شاگرد سازيد) و ایشان را به اسم پدر و پسر و روح القدس تعمید دهید. و ایشان را تعلیم دهید که همه امورى را كه به شما حكم كرده ام حفظ کنند." (متی 28 :19،20 )

 

در این گردهمايى بزرگ ، عیسی دو بار از کلمه "تعليم" استفاده می کند و کلمه "تعمید" یک بار ، اما کلمه "نوشتن" هرگز ذکر نشده است. در واقع ، بیش از 20 سال بعد ، بعضی از رسولان  کتابهایی را برای مکمل آموزشى خود نوشتند. اما از ابتدا تا انتها ، تدریس آنها در درجه اول به صورت شفاهی و از نظر ادبی با استفاده از ديدن و شنيدن انجام می شد. آنها به جای موعظه کردن از یک رساله عهد جدید ، فقط چیزهایی را که از مسیح آموخته بود را موعظه می کردند. آنها عوض نوشتن دستورالعمل های دقیق برای تعمید ، فقط مردم را تعمید می دادند. آنها به جای ایجاد برنامه درسی برای کاشتن کلیسا، کلیساها را کاشتند. آنها به جای نوشتن مقاله در مورد تدریس ، تدریس می کردند. آنها به جای نوشتن کتاب در مورد موعظه ، موعظه مى كردند. رسولان در راه مسیح قدم برمی داشتند و مسیحیان مومن آنها را  پیروی می کردند. رسولان زندگی مسیحی را پشت سر گذاشتند و مسیحیان مومن از آنها سرمشق مى گرفتند. این قدرت کلیسای اولیه است ، که نمی تواند فقط در کتاب موجود باشد. سپس ، دقیقاً مثل امروز ، اعمال تاثیر بسیار بزرگتری از کلمات ایجاد کردند.

 

بنابراین ، به کلیسای تسالونیكیان ، پولس رسول می نویسد: "پس اى برادران استوار باشید و آن روایات را که خواه از کلام و خواه از رساله ما آموخته ايد نگاه داريد." (2 تسالونیکیان. 2: 15) پولس می گوید مهم نیست که یک مسیحی چیزی را بطور شفاهی از او آموخته باشد ، یا از طریق نوشته هایش. در هر صورت ، تعالیم پولس باید پیروی شوند ، زیرا پولس، رسول مسیح بود. اگر پولس كلیسا بنا كرد ، آن كلیسا می دانست كه چگونه عشاء ربانى را برگزار كند ، زیرا آنها دیده بودند كه پولس این كار را انجام می دهد ، حتی اگر نسخه ای از اول قرنتيان نداشته باشند. آنها می دانستند چگونه دعا كنند ، چگونه موعظه كنند ، و چگونه مردم را به مسیح معرفی كنند ، حتی اگر نسخه ای از رومیان نداشته باشند. و آنها الزامات مربوط به كاهنان را می فهمیدند ، حتی اگر نسخه هایی از کتابهای روحانی  در دستشان نباشد. مدت ها قبل از نسخه های عهد جدید ، آنها با ایمان آموزه های پولس را از سال به سال و از نسلی به نسل دیگر منتقل کردند.

 

پولس رسول مردان بسیاری را به خدمت كليسا منصوب كرد. یکی از مشهورترین شاگردان پولس یک اسقف به نام تیموتائوس بود. نزدیک به فوتش ، پولس می خواست مطمئن شود كه كلیسا پس از مرگش نیز به قدرت خود ادامه خواهد داد ، و انجیل همچنان بطور محض موعظه خواهد شد. بنابراین او دستورالعمل هايى در مورد شيوه اى كه از طریق آن تعلیم های رسولی در طول زمان در كلیسا منتشر شوند ، به تیموتائوس داد:

 

"و انچه به شهود بسیار ازمن شنیدی، به مردمان امین بسپارکه قابل تعلیم دیگران هم باشند." (2تيموتائوس 2 :2 )

 

در این مرحله ، بسیار مهم است که ما به خود تیموتائوس توجه نکنیم. در واقع ، درست اين است كه ما به موقعیت ممتاز او توجه كنیم ، زیرا او بركت گرفته شده بود كه نامه ای شخصی از خود پولس رسول دریافت كرده است! هیچکدام از ما امروز صادقانه نمی توانیم ادعا کنیم که یک نامه شخصی از پولس دریافت کرده ایم ، بنابراین بیایید فکر خود را برای لحظه ای از تیموتائوس دور کنیم. درعوض ، بياييد درباره سایر واعظان ناشناسى که در این بخش ذکر شده اند ، بیاندیشیم.

 

اول ، توجه کنید که پولس به تیموتائوس می گوید که تعالیم پولس را به "مردان امين" بسپارد. به عبارت دیگر ، پولس به تیموتائوس می گوید كه حقیقت را به ديگر مردانی كه سرانجام خودشان نيز واعظ انجیل خواهند شد، آموزش دهد. پولس به تیموتائوس می گوید که مردان را آموزش دهد تا اسقف و شيوخ کلیسا (کاهنان) شوند. اکنون به ما اسامی همه این مردان گفته نشده است. اما برای سهولت درك ما، بیایید فرض کنیم که بعد از درگذشت پولس رسول ، تیموتائوس شاگردى به نام "داود" داشت. تیموتائوس وفادارانه به او می آموزد و سرانجام داود را به منصب روحانیت فرمان می دهد. سپس داود وفادارانه يك كاهن کلیسا می شود. 

 

اما اگر بخواهید از داود در مورد اقتدار وی سوال کنید ، او چه می کند؟ چه می تواند به شما بگوید؟ او هیچ نسخه ای از عهد جدید نداشت ، زیرا یک نسخه کامل از آن برای 200 سال یا بیشتر از آن وجود نخواهد داشت. وی مدرک دینی دانشگاهی نداشت ، زیرا هنوز حوزه های علمی دینی اختراع نشده بودند. بنابراین شما از او می پرسید که آیا او مستقیماً توسط یک رسول تعليم يافته است یا خیر. اما افسوس ، پاسخ او به سؤال شما "نه" است. درست مثل من و شما ، داود هرگز با هیچ یک از رسولان حضوری ملاقات نکرده بود. اما این چیزی است که داود می گوید: او می گوید ،" من ایمان را از مردی آموختم که ایمان را از یک رسول آموخت ، و آن رسول ایمان را از مسیح آموخت. " و از آنجا که، دوم تیموتائوس 2: 2 نشان می دهد که این نوع اعتبارها قابل قبول هستند ، احتمالاً ما خوب می توانیم قبول کنیم که انتصاب داود واقعاً معتبر است. او در مراتب كلیسايى دارای جایگاه صحیح اقتدار است ، زیرا تقدیس وی مطابق با آموزه های رسولان و عمل رسولان بوده است. علاوه بر این ، بسیاری از همکاران داود قبول دارند که داود كاهن خوبی است که آموزه های رسولان را تعليم می دهد. بنابراین ، هیچ دلیل موجهی برای سؤال از اقتدار داود نداریم ، و هیچ دلیل موجهی برای زیر سوال بردن آموزه داود نداریم. اگرچه عهد جدید از به رسمیت شناخته شدن کامل توسط کلیسای جهانی قرن ها فاصله دارد ، اما داود هنوز کسی است که می توان به موعظه انجیل آن هفته به هفته ، هر یکشنبه صبح ، اعتماد کرد. جماعت او در دستان خوبی قرار گرفته اند.

 

داود نه رسول بود و نه توسط یک رسول تعليم يافت. داود همچنین نسخه ای کامل از عهد جدید نداشت. با این وجود او ده ها سال از زندگی خود را به عنوان یک واعظ الهی گذراند و با وفاداری به جماعت خود آموزه های دین مسیحی را آموزش داد. در واقع ، این چشمگیر است. اما ما هنوز به عمق های دوم تیموتائوس 2: 2 نرسیده ایم. گروه دیگری از افراد نیز در این آیه ذکر شده اند. 

 

پولس نه تنها به تیموتائوس دستور می دهد كه آنچه را كه از پولس آموخته بود به دیگران آموزش دهد. او همچنین به تیموتائوس دستور می دهد که به مردم مانند داود چنان آموزش دهد که "آنها نیز قادر به آموزش دیگران باشند". به عبارت دیگر ، آموزش فقط بعد از یک نسل متوقف نمی شود. تیموتائوس قرار است به داود معلمی را آموزش دهد. و بعد قرار است داود همین روند را تکرار کند. درست همانطور که پولس از شاگردان عیسی بود ، تیموتائوس شاگرد پولس بود و داود شاگرد تیموتائوس بود ، اکنون داود قرار است نسل جدیدی از مبلغين را آموزش دهد که بتوانند پس از اینکه خود داود به آسمان رفت با ایمان به موعظه انجیل ادامه دهند.

 

بیایید فرض کنیم داود مردی به نام جسی را آموزش می دهد. فرض کنید جسی بعداً در اواخر قرن 2 رهبر محبوب یک جماعت بزرگ و خدایی شود. اعتبارات جسی چیست؟ آیا او مستقیماً از عیسی آموخته است؟ نه. آیا او از رسول آموخته است؟ نه. آیا او از کسی که از رسول تعليم يافته، آموخته است؟ نه. او باید به سه نسل کلی به عقب نگاه کند تا به رسول برسد. جسی از فردى که از کسی آموخته بود که از رسول تعليم يافته بود، آموخت. با این حال ، طبق دوم تیموتائوس 2: 2 ، هیچ دلیلی وجود ندارد که اقتدار و آموزه های او را زیر سوال ببریم. بیش از 200 سال قبل از اینکه كلیسا كاملا عهد جدید را بشناسد ، كلیسا جسی را بطور كامل به عنوان یک واعظ وفادار شناخت.

 

اما ، افسوس ، شیطان خودش را راضی نمیکند که در حاشیه بنشيند. از همان آغاز، به كلیسا از داخل و اطراف توسط بدعت گذارانى كه واعظ آموزه های كذب ، پیام های دروغین و انجیل های دروغین بودند حمله شد. در کلیسای اولیه در میان بدعت گذاران  گروههای بد نام شناخته شده مانند دونات ها ، سبلین ها ، پاتریپاسی ها ، آرین ها و مجموعه ای کامل از نامهای دیگر بودند. آنها همه چیز را از نيك بودن ماده تا خداوندى مسیح را انکار مى كردند. همه آنها ادعا می كردند كه اعضای واقعی كلیسای مسیح هستند و همه آنها استدلال های هوشمندانه ای را برای هدایت هزاران نفر از مردم گمراه ساخته بودند. بیشتر این گروه ها حتی از نقل قول های کتاب مقدس به عنوان پشتیبان بدعت های خود استفاده می کردند. كلیسا چه باید مى كرد، تا از این حملات در امان بماند؟ 

 

درست همانطور که عیسی و رسولان دستور داده بودند ، رهبران خدایی در کلیسا همچنان به موعظه آموزه های ناب رسولی که دریافت کرده بودند ادامه دادند. آنها با یکدیگر ملاقات مى كردند و اظهارات آموزه ای مانند عقايد رسولان را که به طور واضح آموزه های رسولان را بیان می کرد ، جمع آورى می کردند، به گونه ای که بدعت گذاران ریشه کن شوند.

 

در سال 325 ، در اولین شورای شهر نیسا، مردان بزرگ کلیسا به منظور ریشه کن کردن بدعت آرینى ها در یک مکان واحد گرد هم آمدند. آرينى ها الوهيت مسیح را انکار کردند و آنها ادعا کردند که کتب مختلفی از كتاب مقدس از نظرات آنها حمایت می کند. كلیسای واقعی می دانست كه آنها اشتباه مى كنند ، اما آنها قادر به ارائه یك متن صريح از كتاب مقدس نبودند كه جواب آرینى ها باشد. این مسیحیان حقیقی لزوم بیان ايمان را به گونه ای واضح و هوشمندانه تشخیص دادند ، که توافق آرینى ها را غیرممکن بداند. بنابراین ، در سال 325 ، آنها نسخه اصلی اعتقاد نامه را نوشتند ، بیانیه ایمانی که حتی امروزه در سراسر جهان مسیحیت مورد احترام است.

 

پنجاه و یک سال بعد ، در سال 376 ، آتاناسيوس نامه ای که شامل لیستی از 27 کتاب كه در كانون کتاب عهد جدید است را نوشت. بلافاصله پس از آن ، كلیسای جهانی توافق كرد كه سرانجام كانون عهد جدید به طور کامل شناخته شده است. عبرانیان جزو کتاب مقدس بود، و اول کلمنت نبود. مکاشفه در کتاب مقدس بود و شبان هرماس نبود. در اواخر قرن چهارم کلیسا سرانجام هدیه خدا از عهد جدید را به طور کامل دریافت کرد.

 

درست پنج سال پس از آنكه آتاناسيوس نامه خود را نوشت ، سرانجام در سال 381 ، در شورای اول كونستانتينوپل، اعتقادنامه به شکل امروزى خود مقرر شد. و اندکی پس از آن ، در سالهای 393 و 397 ، شوراهای منطقه ای هیپو و کارتاژ مهرهای تأیید خود را بر روی همان کانون عهد جدید که توسط آتاناسيوس  اعلام شده بود گذاشتند. 

 

این واقعیت را در نظر بگیرید که نسخه اصلی اعتقاد نامه  توسط کلیسا بیش از نیم قرن قبل از شناخت کامل کلیسا از کانون عهد جدید نوشته شده است. نبرد براساس آموزه تثليث، یعنی اصلی ترین اعتقاد ما ، سالها با شجاعت جنگیده شد، حتى قبل از اینكه كلیسا بداند كدام كتاب ها به كتاب مقدس او تعلق دارند. بنابراین ، یک حس بسیار واقعی وجود دارد که می توانیم بگوییم اعتقاد نامه ها مقدم بر کتاب مقدس بودند. قبل از اینکه هر مسیحی بایستی به 27 کتاب عهد جدید اعتقاد می داشت، او بایستی قاطعانه به اعتقاد نامه، ایمان مى داشت. این آزمایش لمس ایمان رسولانه بود.

 

تصور کنید که در سال 330 میلادی زندگی می کنید ، در کدام کلیسا شرکت می کردید؟ به چه آموزه ای اعتقاد دارید؟ خود خدا چه انتظاری از شما میداشت؟ در توافق با عبرانیان 13:17 ، خداوند به شما دستور می دهد كه "مرشدان خود را اطاعت و انتقاد نمایید زیرا که ایشان پاسبانی جانهای شما را مى كنند، چونکه حساب خواهند داد تا آن را به خوشی نه به ناله به جا آورند، زیرا که این شما را مفید نیست". بر طبق افسسیان 4: 11 ، خداوند به شما اطلاع می دهد که او به كاهنان و معلمان اقتدار داده است ، همچنین این نشان می دهد که خداوند مسئولیت بقیه ما را به گوش دادن به آنها قرار داده است. اگر خواست خدا معلمى آنها بوده است ، برای ما شاگردى و آموختن از آنهاست. مطابق دوم تیموتائوس 2: 2 ، ما به دنبال آن كاهنان و معلمانی مى رويم که اقتدار آنها و تعاليم ايشان به رسولان برمى گردد. و در تسلیم فروتنانه خود به این انسانهای پر از روح خدا ، ما از آموزه های آنها پیروی می کنیم ، و بنابراین به اظهارات آموزه ای که بسیار مورد قبول آنها است ، مانند اعتقاد نامه تسلیم می شویم.

 

پیش از این ، با اشاره به دوم تیموتائوس 2: 2 ، ما درباره واعظان فرضی به نام های "داود" و "جسی" بحث كردیم ، و پولس رسول را شنیدیم كه به ما می گفت به آنها گوش دهید ، گرچه آنها خودشان رسول نبودند. خدا به ما دستور می دهد تا به جسی گوش دهیم زیرا او از داود آموخته است. خداوند به ما امر می کند که از داود بیاموزیم زیرا او از تیموتائوس آموخته است. خدا به ما امر می کند که به تیموتائوس گوش دهیم زیرا او از پولس آموخته است. و خداوند به ما امر می کند که به پولس گوش دهيم ، زیرا او از عیسی آموخته است.

 

اما لازم نیست که صرفاً مردان فرضی مانند داود و جسی را در نظر بگیریم. مردان دیگری نیز وجود دارند ، که واقعاً احترام ما را بر می انگيزند. امروز ، ما هنوز كتابى داریم كه توسط كلمنت نوشته شده است ، مردی كه توسط خود پطرس رسول مقرر شده بود. ما همچنین چندین نوشته از ایگناتیوس میتوانیم بخوانیم ، مردی که توسط  یوحناى رسول مقرر شد. و ما می توانیم نوشته های ایرنه ، مردی که ایگناتیوس را رودررو میشناخت، بخوانیم. اینها مردانی هستند که در کتاب مقدس در دوم تیموتائوس 2: 2 به آنها اشاره شده است. اینها مردانی هستند که از رسولان و از شاگردان رسولان آموخته اند. اینها پدران اولیه کلیسا هستند. اینها مردانی هستند که خدا به ما دستور می دهد از آنها اطاعت کنیم. اگر به آنها گوش ندهیم ، آنگاه روح دوم تیموتائوس 2: 2 ، عبرانیان 13: 7 ، افسسیان 4: 11 و یک مجموعه کتب دیگر را نقض می کنیم. به عبارت دیگر ، خود کتاب مقدس به ما می آموزد که به صدای پدران اولیه کلیسا توجه کنیم.

 

برای هزاران سال قبل از نگارش عهد عتیق ، خدا هنوز هم مردان را قادر به وعظ كردن ساخت. برای صدها سال قبل از این که عهد جدید به طور کامل شناخته شود ، خدا هنوز هم مردان را قادر به موعظه انجیل می کرد. در واقع ، بیشتر میراث ما بر "واعظان بدون کتاب مقدس" بنا شده است.

 

اما این برای ما امروز چه معنایی دارد؟ آیا ما فقط باید کتاب مقدس خود را به گوشه ایی رها كنيم، و بگذاریم آن گرد و غبار بگيرد؟ خدا نکند! هر كاهن امروزى باید شاگرد متعهد کتاب مقدس باشد و هر موعظه باید با کتاب مقدس اشباع شود. سفر ما در طول تاریخ نباید دیدگاه ما را نسبت به کتاب مقدس تضعیف کند بلکه باید آن را تقویت کند. کتاب مقدس برای ما از بهشت  برروی صفحات طلایی نازل نشده بود. در عوض ، روح القدس کلمات خدا را بر قلب مردان در کلیسا نوشت ، و از طرف این مردان است که ما ایمان مسیحی خود را دریافت کرده ایم. چرا ما اینقدر به کتاب مقدس احترام مى گذاريم؟ ما به همان دلیلی که پدران اولیه کلیسا را تکریم مى كنيم، به آن احترام مى گذاريم. . . ما آن را تکریم می کنیم ، زیرا شامل آموزه هایی از رسولان و شاگردان رسولان است.

 

پدران اولیه کلیسای با کتاب مقدس رقابت ندارند. در عوض ، آنها معلمان رسالتی هستند که خدا از طریق آنها کتاب مقدس را به ما داده است