دعاى روزانه
خدا را در اعلى عليين جلال و بر روى زمين صلح و سلامتى، و در ميان
مردم رضامندى باد! ای خداوند، لب و دهان مرا بگشا تا ستایش تو را اعلام
نمايد.
مزمور٣؛
ای
خداوند دشمنانم چه بسیار شده اند. بسیاری به ضد من برمی خیزند. بسیاری
برای جان من می گویند: «به جهت او در خداخلاصی نیست.» لیکن تو ای
خداوند گرداگرد من سپر هستی، جلال من و فرازنده سر من. به آواز خود نزد
خداوند می خوانم و مرا از کوه مقدس خود اجابت مینماید. و اما من
خسبیده، به خواب رفتم و بیدار شدم زیرا خداوند مرا تقویت می دهد. از
کرورهای مخلوق نخواهم ترسید که گرداگرد من صف بسته اند. ای خداوند،
برخیز! ای خدای من، مرا برهان! زیرا بر رخسار همه دشمنانم زدی؛
دندانهای شریران را شکستی. نجات از آن خداوند است و برکت تو بر قوم تو
میباشد.
بعد از مزمور :
جلال بر پدر و پسر و روح القدس، اکنون و تا ابد و تا جمیع اعصار،
آمین.
هللویاه، هللویاه، هللویاه! جلال بر تو، ای خدا! (۳مرتبه)
دوشنبه، دعا به میکائیل مقدس و تمام فرشتگان
تروپاريون ؛
ای فرمانده تمامی لشکریان آسمان، ما نالایقان بیوقفه از تو استدعا
میکنیم که ما را با سپر دعاهایت در برگیری و زیر بالهای جلال روحانى
خود بپوشانی. ما در برابر تو افتاده، فریاد میزنیم: «از ما در برابر
تمامی آسیب ها محافظت کن، ای سرور قدرتهای آسمان!»
كونتاكيون ؛
شما، ای سروران و رهبران لشکر خدا، ای خادمین جلال الهی و راهنمایان
بشر، بطلبید هر آنچه را که برای ما نیکوست، و برایمان رحمتی بیکران
بطلبيد، ای فرمانده لشکرهای آسمانی.
انديشه هاى قديس تئوفان خلوت نشين
( متی 11: 27-30 )
"بياييد نزد من، اى
همه زحمتكشان و گرانباران ، و من به شما آرامى خواهم بخشيد" (متی 11:
28). ای الهی ، ای عزیز ، ای صداى تو شیرین ترین! بياييد همه ما به
دنبال دعوت خداوند برويم! اما پیشاپیش باید حس کنیم که احساس آن برای
ما دشوار و دشوار است ، یعنی گناهان زیادی داریم و این گناهان سنگین
هستند. از این احساس گناه، نیاز به دنبال آرامش بودن برای خود متولد می
شود. سپس ایمان تنها پناهگاه ما به خداوند نجات دهنده را نشان خواهد
داد و قدم های ما با اختیار خودشان به سوی او خواهد رفت.
روحی که آرزوی خلاصی از گناهان را دارد می داند که به خداوند چه بگوید:
"بار سنگین و گناه آلود را از من بگیر ، و من یوغ نيكى تو را خواهم
گرفت." و اتفاقى اين چنين می افتد: خداوند گناهان را می آمرزد ، و روح
در احکام او شروع به راه رفتن می کند. و احکام، یوغ هستند و گناهان، یک
بار است. اما ، با مقایسه هر دو ، روح درمى يابد كه یوغ احكام مانند پر
سبك است و بار گناهان مانند كوه سنگین است.
نترسیم که با کمال میل، یوغ نيكى خداوند را بپذیریم كه بار او سبک است!
این تنها راه است و در غیر این صورت ، نمى توانيم برای روح خود آرامش
بيابيم.
مبانى ارتدوكس
خصوصيات شخصی (هیپوستاتیک) اشخاص تثلیث مقدس
هر شخص از تثلیث اقدس خداست، هر یک از اشخاص پر از کمالات الهی است.
اما این بدان معنا نیست که اشخاص الهی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
آنها از نظر خصوصیات شخصی یا هیپوستاتیک متفاوت هستند.
تفاوت اشخاص الهی بر حسب خصوصیات هیپوستاتيك، تفاوت در منظر وجود
آنهاست. خاصیت هیپوستاتیک پدر: پدر ازلى يعنى بدون آغاز است، از کسی
مولود نمی شود و صادر نمی گردد (اما او خود پسر را مولود می كند و روح
القدس را صادر می كند). خاصیت هیپوستاتیک پسر: پسر مولود ازلى پدر
است(به طور جاودان - خارج از شرایط زمان). خاصیت هیپوستاتیک روح
القدس: او صدور ازلى پدر است. اينكه مولود بودن پسر با صادر شدن روح
القدس چگونه متفاوت است، ما اين را نمى دانيم.
مترادف کلمه منظر - هیپوستاس، شخصیت (با ماسک، پوشش اشتباه نشود) است.
یک ذات الهی و سه خودآگاهی (هر شخص الهی از خود به عنوان شخص خدای
تثلیث-يگانه آگاه است). در خدا سه شخص وجود دارد، سه «خود».
سه شخص الهی در هيچ چیز به هیچ وجه شبیه به سه شخص انسانی نیستند.
آنها هیچ اختلافی ندارند، آنها به يك اندازه کامل هستند، آنها سه اراده
منسجم ندارند، بلکه یک اراده دارند. هنگامی که به هر شخص الهی
خطاب می کنیم، او را به عنوان یکی از اشخاص خدای تثلیث-يگانه خطاب می
کنیم، نه به عنوان شخصى مجزا.
توصيه عملى
هیچ نذر و قاعدهای را بدون تأیید پدر روحانى تان بر خود تحمیل نکنید،
که با توصيه او، یک سر تکان دادن بیشتر از هزاران سر تکان دادن
خودساخته برای شما منفعت دارد.
درس روز
آیا دیده اید که چگونه یک مادر به فرزند خود راه رفتن را یاد می دهد؟
ابتدا از او حمایت میکند و به او یاد میدهد که با اطمینان پاهایش را
حرکت دهد، سپس او را در جایی نزدیک صندلی تنها میگذارد، سه قدم عقب
میرود و اشاره میکند. کودک می ترسد. هیچ حمایتی ندارد. باید صندلی را
ترک کند و خودش سه قدم بردارد. سه قدم کامل! درسته، اگر
زمین بخورد مادر نزدیک است، او اکنون کودک را در آغوش می گیرد و نمی
گذارد به خود صدمه بزند. اما سه قدم! تمام ورطه!
کودک تردید می کند. اما ایستادن خسته کننده است. مادر
اشاره می کند. کودک باید به نزد مادر برود. او به آرامی یک
پا را جلو می برد. یک ثانیه تردید سپس ناگهان یک تلاش بزرگ، دو
قدم اشتباه، سریع، سکندری، و او با شکوفایی خود را به آغوش مادرش می
اندازد. چه لذتی! چه لذتی!
بنابراین خداوند، به
عنوان یک مادر مهربان، به فرزندان خود آموزش می دهد. گاهی باید
آنها را به حال خود رها کرد تا آنها را وادار به تلاش لازم کرد، به
آنها آموخت که محکم روی پای خود بایستند و راه زندگی به سوى خدا را به
میل خود طی کنند. روح با طوفان ها و ترک های موقت تقویت می شود.