سیصد گفتار از زاهدان کلیسای ارتدوكس

 

 

 

5. درباره آنچه در راه خدا مانع ما می‌شود

 

 

احساسات گناه آلود

 

 216. هوای نفس عبارت است از حرکت غیر طبیعی نفس یا عشق غیرمنطقی یا نفرت کور کورانه نسبت به هر چیز مادی: مثلاً برای غذا، یا برای زنان، یا برای ثروت، یا برای جلال دنیوی، یا هر چیز معقول دیگری؛ یا به خاطر چنین چیزهایی، مانند نفرت بی‌معنا از کسی به دلیل موارد ذکر شده در بالا.

 (قدیس ماکسیموس معترف، فصل هایی درباره محبت، 2. 16)

 

 217. برخی از هوس‌ها جسمانی اند و برخی دیگر روحانی. هوس‌های جسمانی سرچشمه‌های خود را در بدن دارند، در حالی که هوس‌های روحی از چیزهای بیرونی سرچشمه می‌گیرند. اما محبت و اعتدال هم اولی و هم دومی را قطع می‌کنند: محبت شهوت‌های روحانی را از بین می‌برد و اعتدال شهوت‌های جسمانی را.

 (قدیس ماکسیموس معترف، فصل هایی درباره محبت، 1 .64)

 

 218. ما باید همه چیزهای شیطانی، حتی هوس هایی را که با ما می جنگند، نه از خودمان، بلکه از دشمن مان، شیطان، بدانیم. این بسیار مهم است. شما فقط زمانی می توانید بر یک هوس غلبه کنید که آن را بخشی از خود ندانید.

 (قدیس نیکون از اپتینا)

 

219-220. ابتدا یک فکر ساده در مورد شرارت راه خود را به ذهن می یابد، و اگر در ذهن ماندگار شود، حرکتی نفسانی از آن برمی خیزد، و اگر هوس را از بین نبرید، آن ذهن را به توافق مایل می کند، و وقتی این اتفاق افتد، ذهن را به ارتکاب عمل گناه می کشاند. [مراقب افکار خود باشید]، زیرا اگر در فکر گناه نکنید، هرگز در عمل گناه نخواهید کرد.

 (قدیس ماکسیموس معترف، فصل هایی درباره محبت، 1 .84، 2. 78)

 

 221. ارواح خبیثه شهوات را در ما زیاد می کنند و از غفلت ما استفاده می کنند و آنها را تحریک می کنند. اما فرشتگان شهوات ما را کاهش می دهند و ما را به سوی کمال فضیلت بر می انگیزند.

 (قدیس ماکسیموس معترف، فصل هایی درباره محبت، 2 :69)

 

 222. یک روح گناهکار، پر از هوای نفس، نمی تواند در خداوند آرامش و شادی داشته باشد، حتی اگر تمام ثروت های زمینی را داشته باشد، حتی اگر بر تمام جهان حکومت کند. اگر ناگهان به پادشاهی که شادمانه جشن می‌گیرد و بر تخت خود می نشیند، می گفتند: "پادشاه، اکنون خواهی مرد" آنگاه روحش پریشان می شد و از ترس می لرزید و ناتوانی خود را می دید. اما چه بسیار گدایان هستند که تنها دارایی آنها محبت نسبت به خداست و اگر به آنها می گفتید "اکنون خواهی مرد" با آرامش پاسخ می دادند: " اراده خدا انجام شود. جلال بر خداوند که  مرا به یاد آورده و می خواهد مرا نزد خود ببرد."

 (قدیس سیلوان آتونی، نوشتار چهارم، . 3)

 

مبارزه با هوس ها

 

 223. وقتی انسان تسلیم هوس ها می شود، آنها را در خود نمی بیند و با آنها نمی جنگد، زیرا در آنها و همراه با آنها زندگی می کند. اما هنگامی که فیض خدا در او فعال شود، شروع به تشخیص شهوات و گناهان در خود می کند، آنها را تصدیق می کند و توبه می کند و تصمیم می گیرد که در برابر آنها ایستادگی کند. و یک مبارزه شروع می شود. ابتدا مبارزه با اعمال آغاز می شود، اما وقتی از اعمال شرم آور رها شود، آنگاه مبارزه با افکار و احساسات شرم آور آغاز می شود. و در اینجا مبارزه با مراحل بسیاری مواجه می شود ... مبارزه ادامه پیدا می کند. هوس ها به طور فزاینده ای از دل کنده می شوند. حتی اتفاق می افتد که آنها به طور کامل کنده شوند ... نشانه ای که هوس ها از قلب کنده شده اند این است که روح شروع به احساس دفع و نفرت نسبت به هوس ها می کند.

 (قدیس تئوفان منزوی، زندگی روحانی چگونه پیش می رود)

 

 224-226. فردی که از شهوات متنفر است، علل آنها را قطع می کند. اما کسی که در میان علل آنها باقی می ماند، حتی برخلاف میل خود، کشمکش هوس ها را تجربه می کند. اگر فرد علت هوسی را دوست نداشته باشد، گرایش ذهنی به آن ممکن نخواهد بود. زیرا چه کسی، شرم تحقیرآمیز را به فخر فروشی می دهد؟ یا کیست که ذلت را دوست داشته باشد، و از بی حرمتی آزار ببیند؟ چه کسی با قلبی شکسته و فروتن، شیرینی جسمانی را می پذیرد؟ یا چه کسی، با ایمان به مسیح، نگران چیزهای دنیوی است، یا درباره آنها بحث می کند؟

 (قدیس مرقس زاهد، موعظه 2.119،122-123)

 

 227. رهایی از افکار بد یک چیز است، و رهایی از هوسها چیزی دیگر. اغلب مردم وقتی چیزهایی که موجب هوس ها می شوند را، جلوی چشم خود نداشته باشند، از افکار آنها رهایی می یابند. اما اشتیاق به آنها در روح پنهان می ماند و هنگامی که آن چیزها دوباره ظاهر می شوند، هوس ها آشکار می گردند. بنابراین لازم است هنگام ظهور این چیزها مراقب ذهن خود باشید و بدانید که نسبت به چه چیزها اشتیاق دارید.

 (قدیس ماکسیموس معترف، فصل هایی درباره محبت، 3: 78)

 

228. ذهن فردی که خدا را دوست دارد، با خودِ آن چیزها یا افکار مربوط به آن چیزها نمی جنگد، بلکه علیه هوس هایی که با این افکار مرتبط است مبارزه می کند. یعنی نه با یک زن یا با کسی که به او توهین کرده باشد و نه با تصاویر آنها، مبارزه نمی کند، بلکه با احساساتی که توسط این تصاویر برانگیخته می شود مبارزه می کند.

 (قدیس ماکسیموس معترف، فصل هایی درباره محبت، 3 :40)

 

 229. با مشغول شدن دائم ذهن به خدا، شهوات ریشه کن می شوند و به پرواز در می آیند. این شمشیری است که آنها را می کشد... هر که همیشه در فکر خدا باشد، شیاطین را از خود دور می کند و بذر کینه توزی آنها را می کُشد.

 (قدیس اسحاق سوری، موعظه، 8)

 

اشتباهات روحانی

 

230. بدترین نوع گناه این است که نپذیریم که گناهکار هستیم.

(قدیس سزاریوس از آرل، تفسیر اول یوحنا، 1 :8)

 

 231-232. از عشق به خود، مادر بدخواهی، که عشقی غیرمنطقی به بدن است، فرار کنید. زیرا از آن سه هوس گناه آلود اصلی متولد می شوند: پرخوری، بخل، و غرور، که انگیزه خود را از نیازهای جسمانی می گیرند، و از همه آنها قبیله شهوات متولد می شوند. به همین دلیل است که ما باید همیشه با عشق به خود مخالفت کنیم و با آن مبارزه کنیم. هر کس عشق به خود را رد کند، با کمک خدا به راحتی بر تمام شهوات دیگر غلبه خواهد کرد: خشم، ناامیدی، کینه توزی و غیره. اما هر که عشق به خود را حفظ کند، حتی ناخواسته تحت تأثیر احساسات فوق قرار خواهد گرفت.

(قدیس ماکسیموس معترف، فصل هایی درباره محبت، 2 .59،8)

 

233. هر کس نخواهد اراده خدا را بداند، از نظر ذهنی در مسیری در کنار صخره قدم می زند و به راحتی با هر بادی می افتد. اگر ستایش شود، مغرور می شود. اگر سرزنش شود عصبانی می شود. اگر غذای دلپذیر بخورد، به هوس های جسمی کشیده می شود. وقتی رنج می برد گریه می کند. وقتی چیزی می داند، می خواهد نشان دهد که می داند. وقتی نمی فهمد وانمود می کند که می فهمد. وقتی ثروتمند است خود را می گیرد. وقتی فقیر است، منافق است. وقتی سیر است، جسور است. وقتی روزه می گیرد، فخرفروش است. وقتی محکوم می شود دوست دارد بحث کند، در حالی که به کسانی که او را می بخشند به چشم احمق نگاه می کند.

(قدیس مرقس زاهد، موعظه، 2 .193)  

 

 234. دو فکر را درک کنید و از آنها بترسید. یکی می گوید: "تو یک قدیس هستی"، دیگری می گوید "نجات نخواهی یافت". هر دوی این افکار از طرف دشمن است و هیچ حقیقتی در آنها نیست. اما اینگونه فکر کنید: من گناهکار بزرگی هستم، اما خداوند رحیم است. او بشر را بسیار دوست دارد، و گناهان من را خواهد بخشید.

(قدیس سیلوان آتونی، نوشتار هفدهم، .1)

 

235. ایمان خالصانه چشم پوشی از ذهن خود است. لازم است ذهن خود را برهنه کنید و آن را مانند یک تخته تمیز به ایمان تقدیم کنید تا بتواند خود را همانطور که هست، بدون هیچ گونه ترکیبی از گفته ها و نگرش های خارجی، روی آن ترسیم کند. هنگامی که نگرش های خودِ ذهن بر روی تخته باقی می ماند، پس از آن که نگرش های ایمان بر روی آن نوشته می شود، ترکیبی از نگرش ها ظاهر می شود. ذهن گیج خواهد شد و با تناقضاتی بین اعمال ایمان و چاپلوسی های ذهن مواجه خواهد شد. همه کسانی که با نگرش های خود  به منطقه ایمان نزدیک می شوند اینگونه هستند... آنها در ایمان گیج شده اند و چیزی جز آسیب از آن حاصل نمی شود.

(قدیس تئوفان منزوی، اندیشه برای هر روز از سال، 11.04)

 

236. مردمان بسیاری هستند که صحبت می کنند اما تعداد کمی هستند که کاری انجام می دهند. با این حال، هیچ کس نباید با سهل انگاریِ خود کلام خدا را تحریف کند، اما بهتر است به ضعف خود اعتراف کنید، نه اینکه حقیقت خدا را پنهان کنید، تا همراه با شکستن احکام، در توضیح غیرقابل اعتمادی از کلام خدا نیز مقصر ظاهر نشوید.

( قدیس ماکسیموس معترف، فصل هایی درباره محبت، 4: 85)

 

237. هر کس کاری را که فراتر از توان او باشد، پیش از موعد آغاز کند، چیزی دریافت نمی کند، بلکه فقط به خود آسیب می رساند.

( قدیس اسحاق سوری، موعظه، 11)

 

238. افرادی هستند که وقتی با ناتوانی در درک مواجه می شوند، از خداوند کمک نمی خواهند. اما باید فوراً گفت: "خداوندا، من فردی گناهکار هستم و آنطور که باید درک نمی کنم. اما ای خدای مهربان، به من کمک کن تا بفهمم که چگونه باید اقدام کنم." و سپس خداوند مهربان آنها را ترغیب می کند که چه کاری انجام دهند و چه کاری را انجام ندهند.

( قدیس سیلوان آتونی، نوشتار بیستم، .4)

 

239. هیچ کس هرگز کار خیری را با بدی به انجام نمی رساند، زیرا خود فرد توسط شر تسخیر شده است. برعکس، شر با خیر اصلاح می شود.

( قدیس بارسانوفیوس بزرگ، دستورالعمل ها ، 15)

 

240. سعی نکنید از طریق مشاجره درباره یک موضوع دشوار تصمیم بگیرید، بلکه از طریق آنچه که شریعت روحانی امر می کند، یعنی با صبر، دعا و امید متفکرانه تصمیم بگیرید.

(قدیس مرقس زاهد، موعظه، 1: 12)

 

241. اگر در روز ببافیم و شب آن را باز کنیم، چیزی بافته نمی شود. اگر در روز بسازیم و در شب نابود کنیم، هرگز هیچ چیز ساخته نمی شود. اگر به خدا دعا کنیم و نزد او بدی کنیم، هیچ چیز بافته نمی شود و خانه ای برای روح ما ساخته نمی شود.

( قدیس نیکلاس از صربستان، تفکر درباره خیر و شر)

 

در جای خود بمانید و از وسوسه فرار نکنید

 

242. آما تئودورا گفت: شخص راهبی که از غم و اندوه فراوان رنج می برد، با خود گفت: "این مکان را ترک کن." با این سخن شروع به پا کردن کفش هایش کرد و ناگهان شیطان را به شکل مردی دید که در گوشه اتاقش نشسته بود. شیطان هم داشت کفش هایش را می پوشید. او به راهب گفت: "به خاطر من داری اینجا را ترک می کنی؟ خب پس، هر کجا که بروی، من پیش از تو آنجا خواهم بود."

 ( قدیس ایگناتیوس بریچانینوف، پدران)

 

افکار گناه آلود

 

243. راهبى از يكى از پیران پرسيد: "چرا افكار من هميشه به آلودگى گرايش دارند، به طورى كه حتي يك ساعت به من آرامش نمى دهند و روحم مضطرب است؟"  پیر به او گفت: "اگر شیاطین افکاری را به تو الهام می کنند، تسلیم آنها نشو. طبیعت آنها این است که دائماً تو را وسوسه کنند. و اگر چه آنها هرگز این وسوسه را ترک نکنند، بازهم نمی توانند تو را مجبور به گناه کنند. بستگی به میل خودت دارد که به آنها گوش بدهی یا ندهی." برادر به پیر گفت: "چه کنم؟ من ضعیف هستم و هوای نفس بر من غلبه کرده است." پیر پاسخ داد:" در برابر آنها از خود محافظت کن و وقتی شروع به صحبت با تو کردند، پاسخ آنها را نده، بلکه به خدا دعا کن: خداوند عیسی مسیح، پسر خدا، بر من رحم فرما!"

 (پدران قدیم، 5 .35)

 

 245. اگر انسان با افکاری که دشمن بطور پنهانی در ما می کارد مجادله نکند، بلکه توسط دعا به خدا گفتگو با آنها را ریشه کن کند، این نشانه آن است که عقل او به حکمت رسیده، و راه کوتاهی یافته است.

 (قدیس اسحاق سوری، موعظه، 30)

 

 246. فردی که فریفته افکار گناه آلود می گردد، توسط آنها کور می شود، و عمل گناه را در خود می بیند اما نمی‌تواند علت این عمل را ببیند.

 (قدیس مرقس زاهد، موعظه، 1. 168)

 

247. حفظ آرامش روحانی غیرممکن است اگر که مواظب افکار خود نباشیم، یعنی باید افکاری که برای خدا ناپسند هستند را بیرون کنیم، و بالعکس افکار پسندیده خدا را حفظ کنیم. باید با ذهن به قلب نگاه کرد و دید در آنجا چه می گذرد. آیا آرامش دارد یا نه؟ اگر نه، پس دریابید که چه گناهی کرده اید.

 (قدیس سیلوان آتونی، نوشتار چهاردهم، .8)

 

 248. آنگاه که افکار بد در شما کاشته شدند، پس به درگاه خدا فریاد بزنید: "خداوندا، خالق و آفریدگار من، می بینی که جانم از افکار بد در عذاب است، بر من رحم فرما". به خودتان بیاموزید که این افکار را فورا ریشه کن کنید. اما وقتی فراموش کردید و فوراً آنها را ریشه کن نکردید، توبه کنید. روی این کار کنید تا عادت کنید.

 (قدیس سیلوان آتونی، نوشتار هفدهم، .4,6)

 

دام های شیطان

 

249. عشق به آنچه زمینی است روح را تهی می سازد، و آنگاه او غمگین و وحشی می شود و نمی خواهد به خدا دعا کند. سپس دشمن که می بیند روح در خدا ساکن نیست، آن را تکان می دهد و هر چه را که می خواهد آزادانه در ذهن می گذارد و روح را از فکری به فکر دیگری می راند، و بدین ترتیب روح تمام روز در چنین بی نظمی باقی می ماند و نمی تواند خالصانه به خداوند نگاه کند.

 (قدیس سیلوان آتونی، نوشتار چهارم، .5)

 

 250. دشمن غیرانسانی ما [شیطان، درباره کشاندن یک مسیحی به آلودگی] این فکر را القا می کند که خدا انسان ها را دوست دارد و به سرعت این گناه را می بخشد. اما هنگامی که مکر شیاطین را مشاهده می کنیم، می بینیم که پس از ارتکاب گناه، به ما القا می کنند که خدا یک قاضی عادل و سرسخت است. اولی را می گویند تا اینکه ما را به گناه بکشانند، دومی را برای اینکه ما را از روی ناامیدی ناراحت کنند.

 (قدیس جان کلیماکوس، نردبان، 15 :33)

 

 251. شیطان گناهان کوچک را در نظر ما کوچکتر جلوه می دهد، زیرا در غیر این صورت نمی تواند ما را به شرارتی بزرگتر بکشاند.

 (قدیس مرقس زاهد، موعظه ها، 2: 94)

 

 252. هرگاه کسی وارد گناه می‌شود، گویی افکارش به زنجیر کشیده شده و دیدش بدتر شده است که به‌وسیله آن شریر تحریک‌کننده و چاپلوس، ما را ضعیف و تاریک می سازد. اما پس از ارتکاب گناه، آنچه را که انجام داده‌ایم در برابر چشمان ما قرار می‌دهد و آنچه را که با مکر بسیار ما را به سوی آن کشانده است ظالمانه آشکار می‌سازد، و با محکوم کردن شدت عمل، سعی می‌کند گناهکار را به ناامیدی بکشاند.

 (قدیس فوتیوس بزرگ، آمفیلوخیوس، 14)

 

جنگ روحانی

 

 253. ما در درون خود ضعف ها، احساسات و عیب های عمیقی داریم. همه اینها را نمی توان با یک حرکت زیرکانه قطع کرد، بلکه باید با صبر، پشتکار، دقت و توجه عمل کرد. مسیر منتهی به کمال طولانی است. از خدا بخواهید تا به شما نیرو بخشد. با صبر و حوصله سقوط خود را بپذیرید و پس از ایستادن، فوراً به سوی خدا بدوید، و در جایی که افتادید، نمانید. اگر مدام گرفتار گناهان قدیمی خود می شوید ناامید نشوید. بسیاری از آنها چون نیروی عادت را دریافت کرده اند، قوی هستند. تنها با گذشت زمان و با شور و حرارت فتح خواهند شد. اجازه ندهید هیچ چیز امیدتان را از بین ببرد.

 (قدیس نکتاریوس از اگینا، مسیر بسوی خوشبختی، 3)

 

خود ستایی

 

254. در هیچ امری به دنبال جلال دنیوی نباشید، زیرا برای کسی که آن را دوست دارد فرونشین می شود. آن به وقت خود مانند بادی شدید بر انسان می وزد و به سرعت ثمره کارهای نیکش را از او می گیرد و به حماقت او می خندد.

 (قدیس گنادیوس از کونستانتینوپل، زنجیره طلایی، 35)

 

 255. ابا پیمن گفت: هر که مشتاق محبت مردم باشد از محبت خدا محروم است. دوست داشته شدن از سوی همه خوب نیست، زیرا گفته می شود: "وای بر شما آنگاه که همگان زبان به ستایش تان بگشایند."  (لوقا 6 :26)

 (پدران قدیم، 8 :16)

 

 256. اغلب خداوند خودستایی را با رسوایی شفا می دهد.

 (قدیس جان کلیماکوس، نردبان، 22 .38)

 

 257. [می توان با عشق به افتخار و خود ستایی از این طریق مبارزه کرد:] چون شنیدید که همسایه یا دوستتان در غیاب یا نبودتان شما را سرزنش کرده است، محبت کرده و ‌از ایشان تعریف کنید.

 (قدیس جان نردبان، 22 :15)

 

دروغ

 

 258. در کتب مقدّس نوشته شده است که دروغ از آن شریر است و او «پدر دروغگویان» است (یوحنا 8 :44)، در حالی که خدا راستی است، زیرا او خود می گوید:"من راه و راستی و حیات هستم."  (یوحنا 14: 6). پس می‌بینید که از چه کسی بیگانه شده ایم و به دروغ با چه کسی پیوند خورده ایم. بنابراین، اگر واقعاً می‌خواهیم نجات پیدا کنیم، باید راستی را با تمام قلبمان دوست داشته باشیم و از خود در مقابل هرگونه دروغ محافظت کنیم. سه نوع دروغ وجود دارد: در اندیشه، در کلام و در خود زندگی. انسان وقتی تصورات خود را بعنوان حقیقت می‌پذیرد، در فکر دروغ می‌گوید. چنین کسی وقتی می بیند که یک نفر با همسایه اش صحبت می کند، برای خود ارزیابی می‌کند و می گوید:" درباره من حرف می زنند." اگر کسى سخنى بگوید، مى‏پندارد که براى ناراحتى او گفته شده است. هرگز حدس ها و تفاسیر خود را باور نکنید، زیرا یک مقیاس نادرست باعث می شود حتی راه مستقیم نیز کج شود. افکار انسانی نادرست هستند و به کسانی که آنها را دارند آسیب می رسانند.

 انسانی که در کلام گناه می کند کسی است که، مثلاً وقتی از روی دلسردی برای سرویس دعا برنخاسته است، نمی‌گوید "ببخشید، من کسل و تنبل بودم و بلند نشدم" ، بلکه می‌گوید:" تب داشتم، کارم زیاد بود، توان بلند شدن نداشتم، مریض بودم" و بجای آنکه یک سجده کند و فروتن باشد، ده سخن دروغ می گوید. و در چنین شرایطی، وقتی باید مورد سرزنش قرار گیرد، برای جلوگیری از سرزنش شدن، کلام خود را تغییر می دهد و بحث می کند.

 کسی که با زندگی خود دروغ می‌گوید کسی است که اگر آلوده باشد تظاهر به پاکدامنی می کند، یا اگر بخل ورزیده باشد، انفاق را ستایش می کند، یا اگر مغرور باشد، فروتنی را ستایش کند. بنابراین، بیایید برای رهایی از دروغ و آن شریر، برای رسیدن به حقیقت مناسب، و برای اتحاد با خدا، تلاش کنیم.

 (قدیس ابا دوروتئوس، تعالیم منفعت روح، 9)

 

غرور

 

 259. ذهن خود را از خودستایی دور نگه دارید و از بلند پنداری درباره خود بگریزید، تا خدا اجازه ندهد که در خلاف آن [علاقه به فضیلتی که به آن می‌بالید] بیفتید، زیرا انسان تنهایی به فضیلت نمی رسد، بلکه با یاری خدایی که بینای مطلق است.

 (قدیس مرقس زاهد، موعظه، 85)

 

گلایه کردن

 

 260. خداوند تمام ضعف های انسانها را تحمل می کند، اما فردی را که همیشه درحال غر زدن و گلایه کردن است تحمل نمی کند، و او را بدون عذاب نمی گذارد.

 (قدیس اسحاق سوری، موعظه ها، 85)

 

 261. اگر دچار مصیبت شدید، فکر کنید: "خداوند قلب مرا می بیند، و اگر این او را خشنود می سازد، برای من و دیگران خوب خواهد بود". و بدین ترتیب روح شما همیشه در آرامش خواهد بود. اما اگر کسی غر بزند که "این بد است و آن بد است"، هرچند هم که بسیار روزه بگیرد و دعا بخواند، هرگز در روح آرامش نخواهد داشت.

 (قدیس سیلوان آتونی، نوشتار چهارم، 1)

 

خشم

 

 262. راهب خاصی در صومعه زندگی می کرد و همیشه عصبانی بود. او تصمیم گرفت: "من این مکان را ترک خواهم کرد و به عنوان یک گوشه نشین تنها می مانم، و آنگاه با کسی رابطه برقرار نمی کنم و شور خشم مرا رها خواهد کرد". او پس از خارج‌ شدن از صومعه، در غاری ساکن شد. روزی راهب یک کوزه آب برداشت، آن را روی زمین گذاشت و کوزه چپه شد. دوباره آب را کشید و کوزه برای بار دوم افتاد. سپس دوباره آن را آب کرد و بار سوم افتاد. راهب عصبانی شد، آن را برداشت و شکاند. وقتی به خود آمد، فهمید که شیطان بر او پیروز شده است و گفت: "اینک من به گوشه نشینی و انزوا رفتم و تسخیر شدم! به صومعه باز خواهم گشت، زیرا که صبر و یاری خدا همه جا لازم است!" و به جای قبلی خود بازگشت.

 (پدران قدیم، 7 .38)

 

 263. ابا آگاتون گفت: یک انسان غضبناک، حتی اگر مرده را زنده کند، مورد رضایت خدا نیست.

 (پدران قدیم، 10 .15)

 

 264. آیا خشمگین هستید؟ از گناهان خود خشمگین باشید، روح خود را بکوبید، وجدان خود را آزار دهید، اما در قضاوت سختگیر و یک مجازات کنندهٔ هولناک گناهان خود باشید. این سود خشم است، از این رو خدا آن را در ما قرار داده است.

 (قدیس یوحنای زرین دهان، گفتگو درباره افسسیان، 2)

 

شهوت آلودگی

 

 265. پرخوری و سیری در غذا، شهوت ناپاک ایجاد می کند، در حالی که معاشرت آزادانه با زنان، آتش شهوات را شعله ور می سازد... در زمان مبارزه با آلودگی، افکار خود را با عدم تغذیه تنبیه کنید، تا نه به ناپاکی ها، بلکه به گرسنگی فکرکنید، و دعوت به ملاقات را رد کنید.

 (قدیس نیلوس از سینا)

 

 266. اجازه ندهید چشمانتان به اینجا و آنجا بنگرد، و به زیبایی دیگری نگاه نکنید تا شیطان به یاری چشمتان شما را تسخیر نکند.

 (قدیس افرایم سوری)

 

 267. شخص راهبی با شهوات آلوده مبارزه می کرد. شب هنگام او برخاست و نزد پیر رفت و به افکاری که او را به آلودگی می کشاند اعتراف کرد. پیر او را آرام کرد و برادر با بهره مندی به اتاق خود بازگشت. اما مجددا مبارزه به ضد او برخاست، و دوباره نزد پیر رفت. او این کار را چندین بار انجام داد. پیر او را ناراحت نکرد، بلکه گفت: "تسلیم نشو، بلکه بهتر است که هر وقت شیاطین تو را اذیت می کنند، نزد من بیایی و با آشکار ساختن افکارت او را دفع کنی، و با چنین دفعی او از تو می گذرد. زیرا هیچ چیز به اندازه آشکار شدن اعمال او [در اعتراف نزد پدر روحانی] شیاطین پلید را نمی سوزاند و هیچ چیز به اندازه پنهان کردن افکار او را خوشحال نمی کند." بدین ترتیب آن برادر یازده بار نزد پیر آمد و افکار خود را دفع کرد و وسوسه او متوقف شد.

 (پدران قدیم، 5. 16)

 

268. شهوت مانند میلی است که فراتر از اراده طبیعی می رود، پرشور، بدون قانون و بی اعتدال است. از این رو، شهوات بسیاری، مانند اشکال متعدد گناه، وجود دارد... شهوت به صورت دشمن جنگجو به روح نزدیک نمی شود، بلکه به شکل دوست یا خدمتگزار خوشایند می آید. حاکی از نوعی لذت یا خیری‌توهم آمیز است. اما این تنها ترفندی است که با آن همچون ماهیگیری بدخواه تلاش می کند تا روح بیچاره را به بیراهه بکشاند. این را زمانی که دچار هوس وسوسه می شوید، به خاطر بیاورید.

 (قدیس فیلارت از مسکو، موعظه در 5 جولای 1845)

*******************

(ترجمه شده توسط: کریستینا، ارتدوکس پارسی)